همگی دوباره سوار اژدهایشان شدند. صدای ترق و توروق و تلق و تولوق و غرش موتورهای راهزن ها بلند شد. راهزن ها از زمین بلند شدند و طولی نکشید که از نظرها ناپدید شدند .... شبح در حالی که لبخند بر لب داشت....
1 2 3 4 5
متن بررسی *
0 نظر