کوچه ها مثل پاهای اختاپوسی وحشتناک او را به همدیگر پرتاب می کردند. او را هر کوچه ای به کوچه ای دیگر چون خود می سپرد . کوچه ها توی هم می رفتند منشعب و تنگ می شدند و دور خود می چرخیدند . منظره ها تکرار می شد. خانه ها را دیوارهایی به هم پیوسته بود . برخی درها پابرهنه بودند و برخی دیگر پادری داشتند....
0 نظر