قسمتی از متن کتاب : تو را می خواهمت نه برای امروز ، نه برای فردا ، تو را می خواهمت به جبران تمام سال هایی که نشناختمت . می خواهمت ای عشق ابدی ، آغوشت منزلگاه من است . دستانت را به من بده ، می توان قویترین مرد تاریخ شد اگر دستانت خلا میان انگشتانم را پر کند. هلال لبانت را بگشا صورتت را زینت بده و لبخند بزن و لبخندت را در سخت ترین لحظاتم از من دریغ نکن ، حتی اگر تمام سختی های دنیا بر سرم آوار شود ، باز هم لبخند بزن تا همه را پشت سر گذارم ای معشوق جان . با تو می توان زنده بود و زندگی کرد ، عاشق بود و تا آخرین نفس عاشقی کرد.
0 نظر