زنانی که به در و دیوار میخورند در هر جامعهای هستند. همهجای دنیا زنانی را میتوان یافت که کبودیها و زخمهایی آشکار روی تنشان و جراحتهایی پنهان بر روحشان دارند. زخمهایی که حتی خودشان نیز دلیلش را پنهان میکنند و اگر کسی بپرسد، پاسخ میشنود که به در و دیوار خوردهاند. راوی این رمان یکی از همین زنان است که با فراتر رفتن از کلیشهها، احساسات واقعیاش را بیان میکند و برای خود شخصیتی یگانه و منحصربهفرد میسازد. یک زن حتی بدون دست هم میتواند به امور خانه و بچهها رسیدگی کند. یک زن خیلی کارها میتواند بکند. ولی این را تازه فهمیدهام. همهٔ کارها را با دست چپم انجام دادم. عوضی بازوی راستم را از جا درآورده بود.
0 نظر